روانشناس کودک در خراسان جنوبی گفت: توجه نکردن به کودکان، اختلافات خانوادگی، عدم استقلال کودک، تهمت زدن به کودک و استفاده از الفاظ بد از جمله عوامل تشدید کننده استرس در کودکان است. سیدعلی حسینی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه خراسان جنوبی، با اشاره به اینکه عدم استقلال در کودکان یکی از عوامل به وجود آمدن استرس است، گفت: یکی از راههای کسب استقلال در کودکان دادن اجازه برای انتخاب لباس، کیف و کفش است. وی با اشاره به استرس کودکان در مدرسه، اظهار کرد: استرس کودک بعد از 7 سالگی در دوران مدرسه خود را بروز میدهد که از علایم آن هواس پرتی در کلاس است. کودکان را در دعواهای پدر و مادر دخیل نکنیم زیرا او زود باور بوده و دچار استرس شدید میشود. حسینی با بیان اینکه استرس، کودک را دچار افسردگی میکند، افزود: بعضی از نشانههای استرس، گوشهگیری، مکیدن انگشت، شب ادراری و پرخاشگری است. وی با تاکید بر اینکه باید تنبیه با توجه به سن کودک باشد، تصریح کرد: قهر کردن به مدت کوتاه، خارج نشدن از اتاق به مدت محدود و محرومسازی کودک از یک کار از جمله تنبیههایی است که میتوان برای کودک اجرا کرد. این روانشناس با اشاره به شیوههای کم کردن علائم استرس در کودکان گفت: پرت کردن حواس او و صحبت کردن شخصی که کودک او را خیلی دوست دارد از جمله این موارد است. وی بیان کرد: ممکن است استرس کودک در بدو ورود به مدرسه ناشی از ایجاد تنش والدین برای انجام تکالیف کودک و یا نحوه ارتباط کودک با دوستان در مدرسه باشد.
مرز بین دروغ و خیال همه انسانها در محدوده ای برابر پا به عرصه وجود می گذارد. هیچکس از کودکی دروغگو به دنیا نیامده است. همه انسانها راه فکر کردن و توجیه اعمال خویش را از دیگران آموخته و تکامل یافته اند. درستی یا نادرستی از طریق کلمات و اعمال دیگران به ما القا می شود و ما این کلمات و اعمال را در ذهنیات خود تلفیق کرده، سرانجام شخصیت خود را شکل می دهیم. راستی شما فکر می کنید که این گونه توجیهات استادانه چگونه توسط بعضی از جوانان ونوجوانان بیان می شوند؟ والدین نقش مهمی در تکوین شخصیت فرزندان خود بازی می کنند و این نقش در سالهای اولیه تربیت کودکان ارزشی به غایت والا دارد. برای اینکه فرزندان خود را راستگو تربیت کنیم ابتدا می بایست نسبت به اعمال خود نهایت دقت را داشته باشیم و نیز درارتباط خود با دیگران دقت کنیم، صداقت و راستگویی از مواردی است که باید قبل از سنین مدرسه به آن توجه شود. البته ما باید توجه داشته باشیم که کودک اساساً قصد فریب والدین را ندارد، ولی توجیهات او راهی برای فرار از مجازات است. کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه آمیز بعضی از واقعیات، اغلب خواسته خود را با ما درمیان می گذارد و غیرمستقیم از امیالش صحبت می کند. دروغ گفتن یکی از رفتارهای متداول کودکان 4ـ5 ساله است که از لحاظ اخلاقی اشکالی ندارد. کودکان در این سن و سال معمولاً به دو شکل دروغ می گویند که نخستین آن خیال پردازی است، کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه آمیز بعضی از واقعیات، اغلب خواسته خود را با ما درمیان می گذارد و غیرمستقیم از امیالش صحبت می کند. در این صورت بهتر است که پدر و مادر در تأیید خواسته کودک حرف بزنند. دروغ نوع دوم دروغ به اصطلاح مفید است، دروغی است که بزرگترها هم می گویند و آن رابه حساب دروغ مصلحت آمیز می گذارند تا به جای نتیجه بد، نتیجه خوب بگیرند. در این مرحله از رشد کودک تنها کار درست را در خواسته خود می جوید و با استفاده از دروغ برای رسیدن به خواسته اش تردیدی به خود راه نمی دهد. در این موارد باید به کودک تفهیم کنیم که از راستگویی و صداقت او خوشحال می شویم ، دروغ و دروغگویی را دوست نداریم. باید توجه داشت که این مسأله در سنین بالاتر رفتاری ناپسند است که به کودک شخصیت ساختگی و تصنعی می بخشد. هرگاه کودک شما در موقعیت نامطمئن و ناامن قرار گیرد و احساس خطر یا حقارت کند به گفتن دروغ متوسل می شود. کودک دروغگو به گفته هایش ایمان ندارد و به طور قاطع و صریح حرف نمی زند، به تدریج اعتماد خود را به دیگران از دست می دهد و نسبت به اطرافیان بدبین می شود. متأسفانه برخورد بسیاری از والدین در این موارد با تنفرهمراه است زیرا از خود سؤال می کنند که چرا فرزندشان دست به چنین عملی زده است؟ در برخورد با چنین مواردی والدین نباید به چشم یک آدم دروغگو به کودک نگاه کنند و یا دائماً به آنها ظنین باشند زیرا چنین برخوردی عواقب ناگواری را به همراه خواهد داشت. برای درمان دروغگویی شناخت علل آن کاملاً ضروری است، دروغگویی به عنوان یک مشکل علل گوناگون و متعددی دارد که درا ینجا به برخی از آنها اشاره می شود: بــــررســــــی علل دروغگویـــــــی همانطور که قبلاً هم اشاره شد یکی از علتهای دروغگویی آموزش نادرست خانواده است. در خانواده ای که پدر و مادر و دیگر اعضای آن همواره به یکدیگر دروغ می گویند نمی توان انتظار داشت که کودکی راستگو تربیت شود. دروغگویی کودک ممکن است برای جلب توجه اطرافیان باشد. چنانچه کودکی در خانواده یا مدرسه مورد بی توجهی اطرافیان قرار گیرد، برای نشان دادن خود و جلب توجه آنان ممکن است به گفتن دروغ در زمینه های گوناگون متوسل شود. کودکانی که نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس کمبود می کنند، ممکن است برای جبران کمبودها در زمینه های گوناگون نظیر شغل والدین، محل سکونت، وضع تغذیه، دوستان و تفریحات و سفرها به دروغ متوسل شوند و درون آشفته ونگران خود را به آن وسیله به طور موقت تسکین دهند. ترس نیز از دیگر عواملی است که موجب دروغگویی می شود. اگرکودک به سبب راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل می شود. باید اذعان کرد که سختگیریهای افراطی و برخوردهای خشن والدین و مربیان با کودک از علل مهم دروغگویی کودک محسوب می شود. گاهی نحوه بیان و برخورد والدین و مربیان با کودک او را به دروغ گفتن وامی دارد و به او دروغگویی را می آموزد. به عنوان مثال والدین به کودکی که مرتکب عمل خلافی شده است اصرار می ورزند که او این کار را انجام نداده است بلکه دیگری مثلاً همسایه یا دوست یا برخی موجودات خیالی سبب آن بوده اند. در این حالت والدین علاوه بر آنکه کودک را دروغگو بار می آورند او را به گریز از قبول مسئولیت رفتارش نیز وامی دارند. انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنان با دوستان و همکلاسیها در زمینه های گوناگون از دیگر عوامل دروغگویی کودکان می شود دراین صورت کودک از طریق دروغ می تواند هم بر احساس حقارت خود به طور موقت غلبه یابد و هم والدین را راضی و خشنود سازد و نظر آنان را به سوی خود جلب کند. درمـــــــــان دروغگویــــــی برای پیشگیری و درمان دروغگویی، والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد شیرین و تلخ از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمی کنند به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت. همچنین والدین و مربیان باید از طرح پرسشهایی که کودک به آنها به احتمال قوی پاسخ نادرست خواهد داد خودداری کنند. در صورت مشاهده دروغ، والدین و مربیان نباید شتابزده عمل کنند و به تنبیه کودک مبادرت ورزند. برای بازداشتن کودک از دروغگویی و اصلاح رفتار آنان باید روش برخورد باتوجه به موقعیت انتخاب شود که برخی از روشها به اختصار عبارت است از: نشــــــان دادن ارزش راســـــت گفتــــن : در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسند و راستگویی عملی باارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش راست گفتن را درعمل تجربه کند. والدین و مربیان نباید در برابر دروغهای کودکان برآشفته شوند و او را کتک بزنند. بیان نتایج زشت و تلخ دروغگویی به صورت داستان برای آنها می تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگویی مفید واقع شود. همچنین اگر والدین و مربیان، کودک را در خلوت ( نه در جمع ) در جوی محبت آمیز و پرعطوفت با مضرات و نتایج دروغگویی آشنا سازند و به پند دادن او بپردازند، در جلوگیری و نیز درمان دروغگویی می تواند مؤثر باشد. ?- اجــــازه بیان احساســـات : کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند و در صورتی که بیان احساسات، باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت که به تدریج این احساسات را با احساسات خوشایند جابجا سازد و نباید برای احساساتش تنبیه شود. برای نمونه اگر کودکی از برادر کوچکش خوشش نمی آید، باید به او اجازه داده شود که احساساتش را بیان کند، پس از شنیدن نظر کودک، والدین باید ضمن تحلیل رفتار خود با کودک و یافتن علل پیدایش چنین احساسی به راهنمایی کودک و تغییر رفتار و احساسات او مبادرت ورزند. در مواردی که کودک مرتکب کار خطایی شده ولی راست می گوید، باید به ملایمت و به طور صحیح به او تذکر داده شود که رفتارش درست و پسندیده نیست و باید آن را تغییر دهد. هشدار به کودک، همدردی با او در مواردی که لازم است، نادیده گرفتن حرفهای کودک و بی توجهی به آنها از روشهایی است که در مواقع مشخص می تواند برای پیشگیری و درمان دروغگویی کودکان استفاده شود. تعـــــــدیل انتظارات از کــــــودکان : والدین و مربیان باید از هر کودک انتظاراتی داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است. در غیر این صورت، دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد. چون کودک توان عملی ساختن خواسته های اطرافیان را ندارد
) خودتان، مثال و الگوی عملی برای او باشید.کودکان دوست دارند از والدین خود بیاموزند و تقلید کنند. به مطالعه علاقه نشان دهید تا آنها شما را سرمشق خود قرار دهند. با صدای بلند برای آنها کتاب بخوانید تا این علاقه به مطالعه به آنها تلقین شود. برای جلب علاقه کودک می توانید قسمتی از داستان را خودتان بخوانید و اجازه دهید کودک خودش بقیه داستان را بخوانید. ۲) وقتی می خواهید به یک کودک آموزش بدهید، برای وسوسه کردن او می توانید در بدو امر با یک بازی مرتبط با موضوع شروع کنید. سپس یک گام جلوتر رفته و با نظم و ترتیب بیشتری به او آموزش دهید. مثلاً بازی ها و سرگرمی های ریاضی ابزار مناسبی برای آموزش اعداد به کودکان کم سن و سال هستند. ۳) میل به آموختن را به او تلقین کنید. خوب گوش دادن، خوب نگاه کردن، خوب اندیشیدن و خوب خواندن را به عنوان چهار اصل مهم یادیگری به او معرفی کنید. وقتی کودک در این مورد مهارت پیدا کند و این مفاهیم را به کار گیرد، چهارچوبی برای آغاز میل به آموختن در او شکل می گیرد. ۴) هیچ چیز مانند جایزه در کودکان، انگیزه ایجاد نمی کند.هنگام کسب موفقیت، به آنها جایزه بدهید. باید بدانید کودک شما به چه چیزی علاقه دارد. از همان به منظور تحریک انگیزه او برای دستیابی به هدف استفاده کنید. نیازی نیست از جوایز گران قیمت استفاده کنید. یک اسباب بازی گران قیمت سطح توقع او را بالا می برد. ۵) کودک را از تکنولوژی و علم روز دنیا دور نکنید.تکنولوژی روش کمکی دیگری برای یادگیری و ابزاری است که والدین می توانند عاقلانه از آن استفاده کنند. با ارائه بازی های کامپیوتری درسی درباره موضوعاتی نظیر ریاضی و زبان های خارجه، می توانید شدت وابستگی و علاقه او را به کامپیوتر مهار و کنترل کنید. ۶) فرزند خود را تنها به کتاب ها و متن های درسی مدرسه محدود نکنید.با استفاده از منابع دیگر مانند کتاب ها و مجلات کودکان، افق فکری او را وسیع تر کنید. ۷) اجازه دهید کودک نقش بازی کند، اشعار را از حفظ بخواند یا برای شما داستان تعریف کند. فرزندان شما می توانند به نوبت به دیگری گوش فرار داده و یا ارتباط برقرار کنند. این روش، مهارت های شنیداری و برقراری ارتباط را که اهمیت بسیاری هم دارند، پرورش می دهد. منبع : http://nematnezhad.blogfa.com/
یافتههای محققان نشان میدهد افرادی که از آسیب ضربه مغزی رنج میبرند، دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به اختلال کم توجهی-بیش فعالی قرار دارند. افزایش خطر ابتلا به بیش فعالی با آسیب ضربه مغزی در یکی از مطالعات اخیر که در مجله تحقیقات روانپزشکی منتشر شده است، از دادههای به دست آمده از یک نظرسنجی تلفنی از ساکنان انتاریو، کانادا استفاده شد. این دادهها حاکی از ارتباط نزدیک اختلال کم توجهی-بیش فعالی (ADHD) با آسیب ضربه مغزی (TBI) هستند. یافتههای محققان نشان میدهد افرادی که از آسیب ضربه مغزی رنج میبرند، دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به اختلال کم توجهی-بیش فعالی قرار دارند. اختلال کم توجهی-بیش فعالی یک اختلال رفتاری مزمن است که با مشکلاتی از قبیل رفتار تکانشی و عدم توجه همراه است. این وضعیت به طور معمول در دوران کودکی آغاز شده و اغلب در بزرگسالی ادامه مییابد. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها، در سال ۲۰۱۱، حدود ۱۱ درصد از کودکان آمریکایی ۴ تا ۱۷ سال (۶. ۴ میلیون نفر) به اختلال کم توجهی-بیش فعالی مبتلا شدهاند. این رقم کماکان رو به افزایش است. در همین حال، گزارشات حاکی از آن است که در سال ۲۰۱۰، حدود ۲. ۵ میلیون نفر دچار آسیب ضربه مغزی شدهاند. سازمان بهداشت جهانی معتقد است که تا سال ۲۰۲۰، آسیب ضربه مغزی پس از بیماریهای قلبی و افسردگی به سومین عامل بیماری و ناتوانی در جهان تبدیل خواهد شد. تحقیقات پیشین نشان میدهند که اختلال کم توجهی-بیش فعالی با آسیب ضربه مغزی در دوران کودکی ارتباط نزدیکی دارد. این امر چندان تعجبآور نیست؛ چون برخی از عوارض آسیب ضربه مغزی مانند مشکلات حافظه و اختلال توجه، ناتوانی در برنامهریزی و سازماندهی در پردازش و تلفظ حروف صدادار و رفتارهای تکانشی، مشابه علائم اختلال کم توجهی-بیش فعالی هستند. (منبع: nhs)
آنچه در این مقاله می خوانید: ضرورت تأمین امنیت روانی کلاس اولی ها محیط و فضای آموزشی نظام آموزشی برنامه ریزی آموزشی ضرورت تأمین امنیت روانی کلاس اولی ها کودک شش هفت ساله چه ویژگی هایی دارد؟ در دنیای ذهنی او چه می گذرد؟ او دنیای پیرامون خود را چگونه تفسیر می کند؟ به عنوان آموزگار، ناظم، مدیر و سیاستگذار آموزشی، چقدر او را می شناسیم، و با او چگونه می خواهیم در محیط مدرسه و کلاس برخورد کنیم؟ … و حال برای او که قرار است چند روز دیگر پا به مدرسه بگذارد چه برنامه ای داریم؟ این معصوم مشتاق متوهم، قرار است برای اولین بار از آغوش گرم و صمیمی خانواده، جدا شود و پا به جهانی ناشناخته و غریب به نام مدرسه بگذارد، جایی که در آن، از حضور مهربان پدر، مادر، مادربزرگ، پدر بزرگ، خواهر و برادر خبری نیست و ممکن است بغض غریبگی، دلتنگی و اضطراب، او را در این فضای ناآشنا به تنگ آورد. بسیاری از این کودکان (اگر تهران و چند شهر بزرگ را ملاک قرار ندهیم) از پله تجربه های جمعی مانند مهد کودک، کودکستان، و پیش دبستان ها، عبور نکرده اند و اگر هم گذر کرده باشند، حضوری متعهد، مسئولانه و مکلف به انجام مشق و درس، نداشته اند، موضوعی که یکی از عوامل مهم دلهره و اضطراب آنهاست. تصویر ذهنی او از مدرسه چیست؟ آدم های آن شبیه به چه کسانی هستند؟ پدر، مادر، دایی، عمو، مادر بزرگ مهربان … یا بر پایه ی پیش داوری های منفی او، آدم هایی بد اخلاق، اخمو و ترسناک متصور می شوند؟ بدترین نوع ورود به این سرزمین وهم، این است که بی هیچ پیش زمینه مثبتی قدم به آن بگذارند. ما خود چگونه در هفت سالگی پا به مدرسه گذاشتیم؟ از آن روز، چه تصوری در ذهن و خاطره خود داریم؟ آن روز بر ما چه گذشت؟ با ما چگونه رفتار کردند؟ این خاطره ها هرچه باشد، خوب یا بد، تا پایان عمر با ما همراه است، چرا که اولین تجربه ی اجتماعی ماست (پس از خانواده) و بخشی از شخصیت و روان ما را می سازد. از این منظر، بدترین خاطره های عمرم را از کلاس اول به یاد دارم و این خاطره های بد، چه بخواهم و چه نخواهم، همچون محتویات یک کیسه زباله، بر شانه ی روحم حمل می شود و با همه کوشش و اراده ام، هرگز نتوانستم این کیسه را برای همیشه بر زمین بگذارم. روان شناسی هفت سالگی یا روان شناسی سازگاری با سال اول مدرسه، به چرایی این ناتوانی و ماندگاری خاطره های بد، پاسخ داده است. یک روز ناگوار و تلخ که هنوز وقتی به یاد می آورم قفسه سینه ام تنگ می شود. و چیزی شبیه به یک گلوله پارچه ای خشک و آغشته به خاک و خاکستر، راه گلویم را می بندد. لحظه هایی ناب که می توانست شیرین و خوش و دوست داشتنی باشد، روزهایی که می توانست و می تواند در تأمین سلامت روانی یک عمر انسان، تأثیر گذار و تعیین کننده باشد. برای این که لحظه های تکرار نشدنی این پایه تحصیلی انسان ساز، برای همه ی هفت ساله های امروز و معماران جامعه ی فردا به درستی و شایستگی سپری شود، وزارت آموزش و پرورش برای تغییر وضعیت موجود باید بی درنگ برای تغییر کیفی سه حوزه ی ۱- محیط و فضای آموزشی ۲- نظام آموزشی ۳- برنامه ریزی آموزشی دست به کار شود. بالا محیط و فضای آموزشی ۱ – نزدیک بودن فاصله خانه و مدرسه برخی از پدر و مادرها به دلایل گوناگون، از جمله نام، شهرت، و گاه امکانات آموزشی بهتر یک مدرسه، فاصله خانه تا محل تحصیل فرزندشان را بسیار طولانی می کنند؛ به حدی که دانش آموز مجبور می شود، از سرویس های رفت و آمد استفاده کند. این گونه رفت و آمدها، بخصوص در شهرهای بزرگ ، به دلیل آلودگی های صوتی و تنفسی و ترافیک سنگین و حوادث و عوارض ناشی از آن، زیانش بسیار بیشتر از سودش است. کودک، وقتی در محله و محدوده ی زندگی خود به مدرسه برود، در کنار هم کلاسی هایی می نشیند که بسیارشان آشنا و همسایه او هستند و این پیوندهای همجواری و خویشاوندی، می تواند گسترش روابط عاطفی را نیز در پی داشته باشد. این چتر عاطفی، او را در فضای امن تری قرار می دهد. روان شناسان و جا معه شناسان، بر توسعه ی فرهنگ و همگرایی و محله گرایی (لوکالیزم) در جامعه ماشین زده و آشفته مدرن، تاکید فراوان دارند. ۲- وسعت زمین، بنا و امکانات وسعت زمین، بنا و امکان های آموزشی، ورزشی، فرهنگی و هنری نقش زیادی در رشد خلاقیت و سلامت جسمی و روانی دانش آموزان دارد بسیاری از مدارس ما فاقد ضوابط و استانداردهای پذیرفته شده ی بین المللی است. فقدان این امکان ها، محیط های آموزشی را کسل کننده و کودک را آسیب پذیر می کند. اگر قرار باشد کودک از آپارتمان کوچک به نام خانه به یک آپارتمان بزرگتری به نام مدرسه برود، ستمی است که می تواند خسارت های روحی، روانی و آموزش جبران ناپذیری بر او در پی داشته باشد. آموزش و پرورش وظیفه دارد واحدهای آموزشی را موظف به ایجاد چنین فضاهایی بکند و درصدور مجوز تأسیس و فعالیت واحدهای آموزشی، رعایت حداقل استانداردها را در نظر بگیرد. آموزش و پرورش نباید به واحدهای آموزشی فاقد حیاط و فضای نامناسب، اجازه فعالیت بدهد. مسئولیت هرگونه خسارت روحی و روانی به دانش آموزان بی دفاع، به عهده ی این وزارت است. ۳- رعایت آزادی های فردی اجازه بدهیم دانش آموزان دختر، دست کم در پایه اول ابتدایی، در استفاده از روسری، آزادی عمل داشته باشند، بخصوص اگر آن ها بتوانند در فضاهای آفتابگیر مدرسه، دقایقی را زیر آفتاب بگذرانند و بازی کنند، که این عمل، هم برای جذب و ساخت ویتامین D و جلوگیری از بیماری های استخوانی و مفصلی در آنان (که بسیار هم شایع است) مفید است و هم در ایجاد تنوع رنگ و زیبایی محیط که از نیازهای روحی این دوره سنی است. اسلام، سن تکلیف به حجاب را ۹ سالگی تعیین کرده، بهتر است تفسیرها و سلیقه های شخصی خودمان را به کوکان هفت ساله تحمیل نکنیم که این تحمیل چه بسا باعث تأثیرات منفی نسبت به این باور مذهبی در مناطق گرمسیری در گرمای بهار می شود. اصولاً هرگونه محدودیت و سلب آزادی، می تواند عرصه را بر این موجود کم حوصله و شکننده، تنگ کند و از علاقه او به مدرسه بکاهد. اگر قرار بود دخترها از هفت سالگی در حجاب روند یا به تعبیر برخی سخت گیران و متعصبان، به پیشباز حجاب بروند یا به آن عادت کنند، بی تردید، پیامبر اسلام به این امر آگاهی داشت و در این صورت ۷ سالگی را سرآغاز تکلیف به شرع و پوشش موی سر قرار می داد. ۴- ایجاد تعلق خاطر به مدرسه و اجزاء آن و پرورش حس خویشاوندی ایجاد دلبستگی و تلعق خاطر به مدرسه، هم کلاسی ها، آموزگاران و دیگر کارکنان مدرسه، نقشی بسیار، در آرامش روحی و روانی کودک، در روزهای آغازین و به طور کلی پایه اول تحصیلی دوره ی ابتدایی دارد. این تعلق خاطر را، پیش از مدرسه، خانواده باید ایجاد کند. کودک باید محلی را که قرار است به مدت پنج سال در آن زندگی کند به عنوان خانه دوم خود بپذیرد و به همه ی اجزایش علاقه مند شود و خاطره هایی خوب از آن در ذهن خود، ذخیره کند. پیش از آغاز سال تحصیلی، بزرگترها بهتر است خاطره های خوب خود را از مدرسه برای کودکان بازگویند. بازگو کردن خاطره های بد آنان را ناخواسته دچار پیش داوری منفی نسبت به مکانی می کند که قرار است خانه دوم آن ها باشد. جشن شکوفه ها، که چند سالی است برگزار می شود، اگر به درستی و با مدیری مناسب و در سرتاسر ایران، شهر و روستا، بدون تبعیض برگزار شود، می تواند در کاهش تنش های روحی و روانی و کمرنگ کردن پیش داوری های منفی موثر باشد. اجرای تئاتر، موسیقی و قصه گویی در محل مدرسه، در جشن شکوفه ها، می تواند گام اول در تقویت حس همگرایی باشد. زیرا در اولین ماه سال تحصیلی کلاس اولی ها، باید بیش از هر چیز به نیازهای عاطفی و روحی بچه ها پاسخ داده شود. برای دور کردن حس غریبگی، بچه ها می توانند در فرصت های طراحی شده، با همکلاسی های آینده خود، قبل از بازگشایی مدرسه، آشنایی و دوستی برقرار کنند. در روستاها و شهرهای خیلی کوچک، این آشنایی و شناخت، به طور طبیعی وجود دارد، اما در شهرهای بزرگ، کمتر چنین روابطی شکل می گیرد. تمهیدهایی از این دست، هم توسط خانواده می تواند انجام بگیرد، هم مدرسه، که البته این کوشش های آگاهانه، به کمی حوصله نیاز دارد که ما این روزها کمتر در بزرگترها شاهد آن هستیم. یک اردوی یک روزه، به همراه خانواده و معلم، می تواند این هم خویشی را به وجود بیاورد. زیرا تولید حس خویشاوندی، زمینه ساز همزیستی بهتر در واحدهای اجتماعی است. اگر مدرسه از فضاهای ورزشی مناسب برخوردار است، بد نیست دانش آموزان پایه اول، یک هفت قبل از بازگشایی، یکی دوبار در این مکان ها در کنار هم بازی کنند. و اگر هم از امکانات ورزشی برخوردار نیستند، بازی های نمایشی هم می تواند فرصتی برای آنان فراهم کند. تا طعم مشارکت و فعالیت جمعی را در کنار هم تجربه کنند. ۵- نیاز واقعی به دستشویی یا مفری برای غلبه فشارهای روحی شاید طرح این موضوع برای کسانی که با فضاهای آموزش و نیازهای جسمی و روحی کودکان شش هفت ساله آشنایی کافی ندارند، کمی مضحک و ابتدایی به نظر برسد، ولی واقعیتی است انکار ناپذیر که در مدارس ما، یکی از عوامل مهم اضطراب در اولی ها، سرویس های بهداشتی و جوانب مربوط به آن است. بچه ها به دلیل اضطراب های ناشناخته ای که دارند. روزهای اول نیاز بیشتری به دستشویی و سرویس بهداشتی از خودشان نشان می دهند که گرچه ممکن است نیازهای واقعی نباشد، اما مفری است برای تخلیه فشارهای روحی و ضمن این که ممکن است واقعاً هم دچار تکرر ادرار بشوند. کمبود با ناکافی بودن تعداد سرویس های بهداشتی نسبت به دانش آموزان یک مدرسه و ازدحام ناشی از آن در زنگ تفریح، می تواند تنش های درونی، او را شدت بخشد. لذا آموزگاران پایه اول باید به این نکته توجه کافی نشان دهند و وضعیت مناسب را برای این گروه از کودکان فراهم کنند. دانش آموزان سال اول با اجزا و واحدهای درونی مدرسه، آشنایی ندارد و همین نبود آگاهی به ساختمان، آدم ها و دیگر اجزای مدرسه، ممکن است بر حس غربت و غریبگی او بیفزاید. پس می توان با استفاده از یک شخصیت عروسکی و با زبانی صمیمی و مهربان، به عنوان راهنما بچه ها را با کلاس و مدرسه ای که قرار است ساعت هایی از روز خود را در آن زندگی کند، آشنا کنیم. آشنایی با محل سرویس های بهداشتی، آبخوری، دفتر، مکان های ورزشی، کتابخانه و آزمایشگاه (انشاء الله اگر وجود داشته باشد) باید پیش از آغاز سال تحصیلی انجام بگیرد. بالا نظام آموزشی ۱ – از آنجا که بخش قابل توجهی از ساختار روانی و شخصیت فردی و اجتماعی انسان، در کلاس اول ابتدایی شکل می گیرد. باید در انتخاب آموزگاران پایه اول، حساسیت و دقت بیشتری به خرج داده شود و حتا بهتر است این حساسیت ها و ویژگی ها قانونمند شود. در شرایط کنونی در بسیاری از مدارس ما، معلم کلاس اول با نظر و سلیقه مدیر انتخاب می شود و مکمن است آموزگار منتخب این پایه تحصیلی، خود هیچ اراده ای در تعیین پایه تدریس خود نداشته باشد. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته پایه ی اول ابتدایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این کشورها، اداره کلاس اول فقط به کسانی سپرده می شود که در دانشسراها تربیت معلم تحصیل کرده باشند و گرایش تحصیلی آن ها، تدریس در پایه اول ابتدایی باشد. در آموزش و پرورش ما، در یکی دو دهه ی گذشته، متأسفانه نقش این دانشسراها در تربیت آموزگاران متخصص بسیار کمرنگ شده است و بیشتر آموزگاران پایه اول، نه تحصیل و تخصصی در تدریس کلاس اول دارند و نه از تجربه کافی برای تدریس در این پایه تحصیلی برخوردارند. بدا به حال دانش آموز، اگر آموزگار او در این پایه تحصیلی آدمی کم حوصله، کم تجربه، و فاقد مهارت باشد. روان شناسی هفت سالگی بر این باور است که آموزگار پایه اول باید صبور، با گذشت، مهربان، با تجربه، جستجوگر و فروتن باشد و از خود رفتاری نامدبرانه به نمایش نگذارد. او باید با روان شناسی، خصوصیات فردی و نیازهای شاگردان خود آشنایی کافی داشته باشد. ۲- آموزگار پایه اول ابتدایی باید برای هر یک از شاگردان خود به طور جدی پرونده ای از روحیات، رفتارها، خانواده ها و ویژگی های فردی او داشته باشد و بر اساس این ویژگی ها، ارتباطات عاطفی و آموزشی اش را با او تنظیم کند. این پرونده ها نباید در دسترس دانش آموز و هر آن کس که محروم نیست قرار گیرد. انتقال این پرونده ها به معلم کلاس دوم می تواند به او نیز در تنظیم روابطش با دانش آموز کمک کند. شرکت در بازی ها، بخصوص، بازی های نمایشی با شاگردان نقش زیادی در کوتاه کردن فاصله میان او و شاگردان دارد. بسنده کردن صرف به آموزش رسمی ممکن است فرصت کافی برای بروز خلاقیت های بالقوه دانش آموزان را فراهم نکند. از این روی تحقیق و مطالعات فردی آموزگار می تواند دریچه چشم اندازهای جدیدی را در فرا روی او بگشاید. ۳- معلم کلاس اول حتماً باید از میان خانم های آموزگار انتخاب شود. از آنجا که دور شدن از مادر، یکی از عوامل اضطراب کودک است، خانم آموزگار می تواند جایگزین مناسبی برای مدرسه باشد. بالا برنامه ریزی آموزشی ۱ – برای جلوگیری از اعمال و تحمیل سلیقه های بازدارنده، بهتر است وزارت آموزش و پرورش با دعوت از متخصصان کارآزموده، روانشناسان کودک، نویسندگان، هنرمندان و صاحب نظران، بخصوص آموزگارانی که به ابتکار، تخصص، دانش و تجربه های جدیدی در امر آموزش اولی ها، دست یافته اند کمیته ای با هدف برنامه ریزی در دو حوزه آموزش و پرورش اولی ها تشکیل و به صورت ضوابطی مدون، در اختیار دبستان ها قرار دهند. ۲ – اولی ها بهتر است سال تحصیلی را با زندگی شروع کنند و از هرگونه شعار مرگ بر … خودداری کنند. فعالیت های سیاسی ، مورد تایید روان شناسی هفت سالگی نیست و از آن جا که در مقاله جداگانه ای به این موضوع پرداخته ام. از تکرار آن در این نوشته می گذرم. ۳- اجباری کردن تشکیل و ساخت کتابخانه و سالن نمایشگاه سازمان عمران مدارس، باید به صورت یک اصل در ساخت وسازها مورد توجه قرار گیرد. در مدارسی که فاقد کتابخانه است، برای تشکیل کتابخانه اقدام شود و آنانی که کتابخانه دارند. برای تجهیز آن با نهادهای تخصصی کتاب کودک مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، شورای کتاب کودک، خانه کتابدار کودک و نوجوان، و نهادهای مشابه مشورت کنند تا کتابخانه مدرسه با کتاب های نامناسب و به دور از ذائقه کودکان پر نشود. گاه یک کتاب بد یا نامناسب این گروه سنی، ممکن است کودک را برای همیشه از کتاب و کتابخوانی دور کند و همچنین ممکن است مطالبی در کتاب آمده باشد که مطالعه آن به روان کودک آسیب برساند. تهیه کتاب برای کتابخانه های مخصوص کودکان، یک کار تخصصی است و هر نیروی مازادی در مدرسه یا اداره نمی تواند به عنوان مسئول کتابخانه در خدمت گرفته شود. ۴- برنامه ریزی های آموزشی، طوری باید طراحی و تدوین شود که به جای رقابت که منشاء حسادت، تنگ نظری و بغض و کینه میان بچه ها می شود، محبت به یکدیگر و همدلی، جوانمردی، گذشت و غمخواری تقویت شود. تئاتر و قصه از قابلیت بالایی در گسترش و ترویج خصایل انسانی برخوردار است. ۵- آن چه در آموزش و پرورش خلاق، به کودکان، آموزش داده می شود، بیشتر آموزش مهارت های زندگی است و آماده کردن دانش آموز به عنوان شهروند موفق و بخصوص کارآمد و موثر در خانه و اجتماع است. ۶- در برنامه ریزی های درسی و آموزشی، به نقش آموزش و کاربردهای هنر مانند تئاتر، موسیقی، سینما و قصه و هنرهای دستی باید اهمیت و بها داده شود. کارشناسان تعلیم و تربیت بر این باورندکه اگر آموزش با بازی همراه شود، استقلال مفاهیم آموزشی آسان تر می شود. “ژان پیاژه” معتقد است، هر کودکی این قدرت را دارد که مفاهیم آموزشی را به حافظه عمیق خود ببرد و ماندگار کند. “آلبرت انیشتین” به مردی که از او می خواهد در تربیت فرزندش یاری اش کند تا او نیز ریاضی دان بزرگی شود، می گوید : «اگر می خواهی او ریاضی دان بزرگی شود برایش قصه بگو» مرد حیرت می کند. انیشتین می گوید زیرا داستان قدرت تجسم ، تصور و خیال را گسترش می دهد و ذهن او را برای ریاضی آماده می کند. ۷- توسعه فرهنگ شهروندی، حمل و نقل و ترافیک، مسائل زیست محیطی، میراث فرهنگی، چه از طریق کتاب های درسی و چه آثار کمک آموزشی و شفاهی، دانش آموز را برای مشارکت در بنای جامعه ای سالم آماده می کند. منبع : سایت کتابک
سلامت نیوز:مشکلات رفتاری کودکان در اوایل دوران زندگی میتواند اثرات منفی زیادی بر دوران بزرگسالی آنها داشته باشد؛ اثرات منفیای که پسران را بیش از دختران درگیر خود میکند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه، گزارشی با عنوان «بررسی مشکلات رفتاری دوران کودکی و رابطه آن با جنسیت و پیشرفت تحصیلی در بزرگسالی» در مؤسسه واتسون در دانشگاه براون آمریکا، انجام شده که نشان میدهد: چگونگی پاسخ مدرسه به رفتار کودکان محصل، میتواند در تشخیص اینکه فرد در آینده درزمینه تحصیلی موفق خواهد بود یا نه، نقش مهمی داشته باشد. این گزارش نشان میدهد پسران بیش از دختران تحتتأثیر این رفتارها قرار میگیرند. به گفته «جایانتی اونز»، استاد جامعهشناس مؤسسه واتسون: «نحوه برخورد مسئولان مدرسه در مواجهه با پسرانی که دارای مشکلات رفتاری هستند، میتواند در پیشرفت درسی و آینده علمی افراد مؤثر بوده و حتی موجب بهبود نمرات در دوران دانشگاه شود.» در این تحقیق، چندین کودک دختر و پسر چهار تا پنج ساله بررسی شدند کودکان مطالعهشده دارای مشکلات رفتاری مشابه و یکسانی بودند. بعد از بررسی موضوعاتی ازجمله توجه و تمرکز به درس، کنترل احساسات، ابراز رضایت و خوشحالی و برقراری ارتباط مثبت با آموزگار و همسالان کودکان مطالعهشده، نتایج جالب توجهی بهدست آمد؛ نتایجی که نشان میدهد، پسرانی که در سنین پیشدبستانی دارای مشکلات رفتاری هستند، در مقایسه با دختران همسنوسال خود در مدرسه، از مشکلات یادگیری رنج برده و با احتمال بیشتری، مجبور به تکرار یک مقطع تحصیلی هستند. در این تحقیق معلوم شد پسرانی که دارای مشکلات رفتاری در کودکی هستند، در دوران دبیرستان و دانشگاه بیش از دختران همسنوسال خود درگیر مشکلات ناشی از این رفتارها بوده و پیشرفت تحصیلی مناسبی ندارند و برهمیناساس هرچقدر پسران در کودکی مشکلات رفتاری کمتری داشته باشند، در بزرگسالی وضعیت تحصیلی بهتری دارند و از نظر درسی و شغلی موفقتر هستند اما دختران کمتر تحتتأثیر مشکلات رفتاری کودکی خود قرار گرفته و آینده تحصیلی آنها به میزان بسیار کمتری تحتتأثیر مشکلات روانیشان در دوران کودکی قرار میگیرد. منبع : http://www.salamatnews.com
یکی دیگه از راههای تقویت حس ارزشمندی اینه که به فرزندمون عشق و محبت بیقیدوشرط داشته باشیم. «اگر مشقت رو خوشخط بنویسی، دوستت دارم»، «اگر قول بدی دیگه برادرت رو نزنی دوستت دارم»، جملههای اشتباهیاند که محبت و علاقه ما رو مشروط به انجام دادن یا ندادن کاری میکنند. دوست داشتن ما باید بدون قید و شرط باشه. ما براساس کاری که بچه میکنه یا نمیکنه اون رو دوست نداریم؛ بلکه ما در همه حال بچههامون رو دوست داریم. و این چیزیه که کودک ما باید خیالش از بابت اون راحت باشه. خیالش راحت باشه که اگر کار اشتباهی میکنه ممکنه که پدر یا مادرش رو ناراحت کنه، ولی علاقه اونها رو کم نمیکنه. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب 021 88838119
نتایج یک تحقیق در کانادا نشان داده است که سختگیری والدین بر دروغگویی کودکان تاثیر مستقیم دارد. به گزارش ایسنا، کارشناسان نهاد ویکتوریا تلوار در دانشگاه مکگیل کانادا که بر مطالعات رفتارشناختی کودکان متمرکز هستند میگویند هرچه میزان سختگیری والدین نسبت به کودکان بیشتر باشد، آنان در دروغگویی و فریب والدین خود ماهرتر میشوند. این خصیصه به طور ویژه در کودکانی مشاهده شد که والدینشان به خاطر هر کار اشتباهی آنان را تنبیه میکردند. این کودکان در نتیجه رفتار والدین یاد میگیرند چگونه دروغ بگویند تا از شیطنتهایشان مشمول اقدامات تنبیهی نشود. هر چقدر والدین سختگیری بیشتری بر فرزندان اعمال کنند، قوه دروغگویی فرزندان رشد میکند تا بتوانند از خود در برابر تنبیههای احتمالی محافظت کنند. یک تحقیق مشابه دیگر که توسط این نهاد دانشگاهی روی کودکان ۳ تا ۸ ساله انجام شده است نشان میدهد دروغگویی کودکان همچنین متاثر از ارزشهای اخلاقی است که با آنها بزرگ شدهاند. بنابر این پژوهش، فاکتورهای رفتاری و اجتماعی نقشی مهم در پرورش توانایی دروغگویی کودکان بازی میکنند. به گزارش یورونیوز، محققان میگویند برای پرهیز از رشد استعداد دروغگویی در کودکان بهتر است معلمان و والدین از ابتدای ۶ سالگی هر چه بیشتر با کودک درباره مباحثی چون راستگویی و دروغگویی صحبت کنند و همزمان از اعمال سختگیری نسبت به کودک اجتناب کنند.
🌐 برای بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی علائمی مانند اضطراب و لذت نبردن تا زمانی که به نوجوانی میرسند، آغاز نمیشود اما محققان آمریکایی با مطالعه بیش از ۱۰۰ کودک متوجه شدند که با اسکن مغز کودکان هفت ساله میتوان تشخیص داد که علائم افسردگی در کدامیک از آنان در یازده سالگی بروز میکند. 🌐در ۹۴ نفر از این نوجوانان زمانی که با دستگاه ام.آر.آی اسکن شدند به نظر می رسید که ارتباط کمی میان دو بخش مغز آنها وجود دارد؛ گمان میرود که این دو قسمت مغز کارهای مربوط به تصمیمگیری و حالت روحی را کنترل میکنند. 🌐جریان خون زیاد میان این دو ناحیه بیانگر این است که این سلول ها با یکدیگر صحبت میکنند و نشان میدهد که این کودکان به خوبی احساسات خود را مدیریت میکنند. اما جریان کم خون مخالف این موضوع را بیان میکند و چهار سال بعد در ارزیابی رفتاری، علائم بیشتری از افسردگی در این کودکان نمایان شد. 🌐برای بررسی این موضوع محققان دانشگاه «نورث ایسترن» در بوستون با والدین این کودکان مصاحبه کردند. این کودکان همچنین در خصوص رفتارهای منفی مانند خارج شدن از دایره دوستان و خانواده، علائم اضطراب و علائم فیزیکی مانند خستگی مفرط درجهبندی شدند. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱ ۸۸۸۳۸۱۱۹
والد از کودک میخواهد؛ کاری را در همان لحظه انجام دهد!! و کودک یا آنرا به تعویق میاندازد یا اصلا انجام نمیدهد.و والد اینبار با صدایی بلندتر آنرا تکرار میکند و ممکن است عصبانی شده؛ تند و پرخاشگرانه باشد. در این فرآیند کودک چه چیزی یاد میگیرد؟ تا زمانی که مامان یا بابا عصبانی نشده و داد نزده؛ میتونم کاری که میگه رو انجام ندم و اتفاقی نمی افته ➖نتیجه: در مرحله اول خواستههای والدین رد میشود. تا والدین دادنزنند ، حرفشان عملی نمیشود. محیط خانه متشنج میشود. ✔️راه حل: درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بگویید. به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات رو بخور. برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱ ۸۸۸۳۸۱۱۹
جلوی کودکان زیر ۱۰ سال درباره جنگ و اتفاقات هولناک صحبت نکنید!
والد بودن نیازمند مهارتهای متنوع و مهمی است، آگاهی از این مهارت ها و تقویت آنها به ما کمک میکند تا والدین موثرتری باشیم و مقوله ی فرزند پروری را با دیدی دقیق تر و جدی تر بنگریم، در این پست ما اشاره ای قابل تامل به یکی از این مهارتها میکنیم. “ایجاد حس امنیت در کودکان” در این جهان بی ثبات اهمیت فراوان دارد. تحقیقات لی رابی میگویند کودکان برخوردار از حس امنیت قوی در سالهای اولیه زندگی عملکرد بهتری را در مدرسه نشان میدهند. با کارهای زیر شما میتوانید حس امنیت را در کودکانتان تقویت کنید: _نسبت به آنها محبت نشان دهید. _از آنها قدردانی کنید. _با آنها با احترام رفتار کنید. _احساسات آنها را تصدیق کنید _مرزهای ثابت تعیین کنید. _هنگامی که با آنها هستید به آنها توجه کامل کنید. _قابل دسترسی باشد. _به آنها یادآوری كنید كه بدون قید و شرط آنها را دوست دارید. _وعده های خود را حفظ کنید. _قابل اعتماد و اطمینان باشید. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱ ۸۸۸۳۸۱۱۹
اگر فرزندتان در مقطع اول تا چهارم ابتدایی ست، نشانه های زیر را جدی بگیرید : در یادگیری ارتباط بین حروف و صداها مشکل دارد. در ترکیب صداها و حروف برای ساختن کلمات مشکل دارد. هنگامی که متنی را می خواند کلمات اصلی را تشخیص نمی دهد و جا می اندازد. در املای خود به صورت پیوسته غلط دارد که مدام تکرار می شود. در خواندن متون به کرات دچار اشکال می شود. در یادگیری مفاهیم پایه ریاضی اشکال دارد. در گفتن زمان و یادآوری توالی ها(اول، دوم… قبلی، بعدی…) با اشکال مواجه می شود. مهارت های آموزشی جدید را به آهستگی و سختی یاد می گیرد و زود فراموش می کند . این موارد ، نشانه های احتمالی اختلال یادگیری در کودکان است که هیچ ارتباطی با بهره هوشی آنان ندارد . نگارنده : سرکار خانم دکتر شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی
دلبستگی از نظر جان بالبی ارتباط روانی پایدار بین دو انسان است. دلبستگی در ارتباط مادر و کودک یعنی؛ مادر دنیای امن اوست؛ کودک در زمانهای تهدید و خطر به مادر پناه می آورد و آرامش می جوید. مادر تکیه گاهی اطمینان بخش است؛ کودک می داند که مادر قابل اتکاست، به مادر دلگرم است و این شجاعت را پیدا می کند که به کشف محیط پیرامونش بپردازد. مادر معجزه فاصله را می داند؛ در کنار دریافت نشانه های کودک و توانایی در برطرف کردن نیازهای او، فضای کافی برای او فراهم میکند تا بتواند خود آرامی را تمرین و استقلال را تجربه کند. دلبستگی برای رشد کودک به اندازه خوردن و نفس کشیدن حیاتی است. هرچه کودک دلبستگی بیشتری نسبت به مادر داشته باشد در پذیرش خود و جهان احساس امنیت بیشتری میکند. هرچه عشق بیشتری دریافت کند بیشتر می تواند ببخشد. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱- ۸۸۸۳۸۱۱۹
اتوجه به شیوع بیماری کورنا و وجود فشارهای روانی حاصل از این بیماری در بین خانواده ها و تاثیرات روانشناختی بر سیستم خانواده به ویژه کودکان عزیز، مطالبی جهت کنترل و کاهش آسیب های روانی خدمت شما تقدیم می شود. 🔘استرس واکنشی نسبت به فشارهای محیطی و ناتوانی در برابر رفع آنهاست. از جمله عوامل بیرونی که میتوانند منجر به استرس کودکان شوند عبارتند از: مشکلات در خانواده، وجود بیماری در یکی از اعضای خانواده، فشارهای مدرسه، مشکل در برقراری ارتباط با گروه دوستان، مرگ نزدیکان و… . استرس و اضطراب با ایجاد علائم ناخوشایند جسمانی و روانی میتواند برای هر کس در هر دوره سنی مشکلساز شود و کودکان نیز از این مسئله مستثنی نیستند. در کودکان مسائل مربوط به خانواده به ویژه وجود بیماری ، استرس بسیار زیادی ایجاد میکند. اما هر چقدر که موضوع بیماری بیشتر عنوان شود استرس نیز از کنترل آن ها خارج شده و باعث خود بیمارانگاری می شود. در نتیجه کودک احساس ناتوانی در مقابل این مشکل خواهد کرد و دچار آسیب روانی و احساس حقارت می شود. جهت کاهش ٱسیب های روانشناختی موارد زیر را در محیط خانه لحاظ نمایید:👇👇 🔸سعی کنید در مورد بیماری نزد کودکان صحبت نکنید. 🔹 نزد کودکان بیماری کورنا ویروس را فاجعه آمیز و غیر قابل کنترل عنوان نکنید. 🔸به طور غیر مستقیم به کودکان رعایت نکات بهداشتی رو آموزش دهيد. 🔹به نقاط مثبت و توانمندی و شادابی کودکان بیافزایید، هر چه قدر کودکان به توانمندی و سلامت خود واقف باشند به همان اندازه در مقابل بیماری مصون تر هستند. 🔸با بازی کودکان را ترغیب کنید تا در هنگام شستن دستانشان هر چه قدر بیشتر و بهتر، عمل شستن را انجام دهند برنده هستند و پاداش می گیرند. 🔹در محیط های خانوادگی مواظب باشید متن های فضای مجازی را با صدای بلند نخوانید، چون در این حالت به طور ناخودآگاه در کودکتان استرس ایجاد می کنید. 🔸استرس برای مغز و سیستم عصبی کودک بسیار آسیب زاست و موجب مختل شدن ترشح هورمون های دوپامین و سروتونین می شود و این باعث ترس محیطی خواهد شد. 🔹اگر کودکانی که از اختلال وسواس فکری رنج می برند به کورنا ویروس به طور وسواس گونه فکر می کنند، والدین می توانند از طریق بازی غول کُش و بازی ترکاندن بادکنک ویروس کورنا از بروز افکار مزاحم در کودکان جلوگیری کنند. 🔸از بازی های فکری استفاده کنید تا موجب حواسپرتی و مشغولیت ذهنی کودکان شود. 🔹در هنگام پخش اخبار و برنامه تلویزیونی ویژه کورنا ویروس کودکان را از محل دور کنید یا این گونه برنامه ها را نزد کودکان تماشا نکنید. 🔸حتما وقت کافی برای خندیدن و داشتن سرگرمی با فرزندتان اختصاص بدهید و خاطرات و لحظات خوبی را بهوجود آورید. زیرا همین خندیدن باعث آرامش او میشود. بنابراین سعی کنید لحظاتی را بسازید که عاری از هرگونه افکار منفی باشد. 🔹در مورد #کودکاندارایاتیسم کلیه کلاسهای آموزشی و توانبخشی بیرون از منزل لغو و در صورت لزوم در منزل برگزار شود درمانگر حتما از ماسک و دستکش برای کار با کودک استفاده کند . 🔸شادی و تفکر مثبت عامل اصلی کاهش استرس در افراد به ویژه کودکان است، پس مثبت اندیش و شاد باشید. منبع : @gorgan_yasha
كودكاني كه به تماشاي تلويزيون اعتياد دارند، اينكه صرفاً از آنها بخواهيد اين كار را رها كند نه تنها هيچ اثري ندارد بلكه روشي عالي براي شروع جنگي تمام عيار است. پس چه كار كنيم؟! ١. اقتدار داشته باشيد؛ قانون خانه را والدين تعيين ميكنند. پس بهتر است با برخوردي مثبت مقدار وقت لازم براي تماشاي تلويزيون را تعيين كنيد، و سر حرفتان بمانيد. البته در اين حالت ابتدا منتظر ابراز ناراحتي شديد از سوي كودك باشيد، ولي بعد از حدود ٢ هفته شاهد كودكي جديد و پرانرژي خواهيد بود. ٢. اگر كودك در اوقات خاصي عادت به تماشاي تلويزيون دارد(مثلاً بعد از نهار)، براي اين زمانها فعاليتهايي خاص طراحي كنيد، مثلاً با كودك بازي هاي هيجاني كنيد، يا او را به پارك ببريد، يا هر كار لذت بخشِ ديگري كه كودك ترجيح مي دهد. ٣. تلويزيون را به قسمتي از خانه منتقل كنيد كه چندان راحت و جذاب نباشد؛ مثل يك اتاقي كه خالي از موارد خوشايند باشد، يا زيرزمين، يا هرجاي ديگر. ٤. به بهانه خراب بودن تلويزيون، به مدت ٢ هفته تلويزيون را از خانه خارج كنيد و در طول اين مدت، انواع جايگزين هاي متنوع را در اختيار او قراردهید نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱ -۸۸۸۳۸۱۱۹
آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف می کنند: مثل شستن دست یا لباس پوشیدن؟ آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف می کنند؟ آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف می کنند؟ آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی می کنند؟ آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟ آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار می کنند مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در؟ آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان می دهند؟ آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت می دهند؟ نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱- ۸۸۸۳۸۱۱۹
برخی از کودکان در هنگام نوشتن واژه ها آنها را صحیح اما وارونه یا قرینه می نویسند .اگر وارونه نویسی قبل از دبستان صورت گیرد یا حتی کلاس اول دبستان ،چنانچه زیاد و پی در پی تکرار نشود،امری طبیعی است.اما با گذشت چند ماه از سال تحصیلی حتی در مورد واژه هایی که دانش آموز در ابتدای سال فرا گرفته است رخ دهد نیاز به ترمیم و درمان دارد. برخی کودکان نمی توانند شکل صحیح برخی از حروف (دذرزس_ش)را تشخیص دهند در بسیاری از موارد کودکان به علت اختلالات شناسایی چپ و راست یا صرفا به دلیل این که شکل حرف را به خاطر نمی آورند آن را معکوس یا وارونه می نویسند . علت وارونه نویسی و قرینه نویسی حرف یا کلمه یا اعداد اختلال در ادراک فضایی و جهت یابی است .مثلا خاک را می نویسد : کاخ
زمایش روی مغز کودکانی که در معرض دعوای بین پدر و مادرشان قرار گرفته اند، نشان میدهد الگوی مغزی این کودکان مشابه سربازانی است که در جنگ بوده اند! کودک با گریه مادر احساس ناامنی میکند! یکی از بدترین رفتارها با کودکان، دعوای شدید پدر و مادر با هم در برابر کودک است. کودکی که در معرض دیدن دائم چنین صحنه ای ست، بخشی از مغزش به اسم Lingual gyrus ، که مربوط به تکلم کودک است نسبت به کودکان معمولی تا شش درصد کوچک تر میشود. نتیجه چنین موردی کاهش توانایی ادراک گفتاری و لکنت زبان در کودک است. 🔹 اشتباه بزرگ والدین این است که جلوی چشمان فرزندانمان باهم دعوا میکنند و در خلوت دونفره شان آشتی میکنند! همانطور که دعوایتان علنی است آشتی و عشق و احترامتان هم علنی باشد! نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱- ۸۸۸۳۸۱۱۹
لکنت زبان یک مشکل گیج کننده وخسته کننده برای فرد گوینده وشنونده است . این عارضه معمولا یک رخداد تکاملی موقت درمیان کودکان 5 ـ 2ساله است که بتدریج با روان شدن کودک در استفاده اززبان مادری ازبین میرود.با اینحال کودکانی که تا بعد از 5 سالگی همچنان دچار لکنت هستند دربیش از 80% موارد ممکن است لکنت تااواخر دوره بلوغ بهبود یابد . این عارضه در میان پسران 3 تا 4 برابر دختران است. لکنت زبان زمانی پدید می آید که در جریان طبیعی گفتار ، وقفه ای ناگهانی و غیرطبیعی به واسطه تکرار صداها ، هجاها ، کلمات و گیر یا قفل شدن دهان ایجاد می شود که بعضاً با حرکاتی همچون چشمک زدن . حرکت دادن بازوها وتنفس نامنظم وگاهی وقفه های تنفسی همراه است . وجود این حرکات معمولا همراه با موارد شدید اختلال بوجود می آید و اغلب باسخ مناسبی به درمان برخلاف انواع خفیف ـ ندارد. در آغاز بروز لکنت ، کودک ممکن است نسبت به مشکل خود هشیار نباشد اما به تدریح هشیاری نسبت به اختلال پیدا کرده و مکانیزمهایی برای اجتناب از روانی کلامی خود و پاسخهای هیجانی به وجود می آیند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🦋🦋#درمان 1⃣ـ سعی کنید اولین لکنتها را نادیده بگیرید : از تنبیه و مسخره کردن کودک خودداری شود و هنگام صحبت کردن او را به عجله نیندازید و اجازه مکالمه تا زمان پایان جمله یا جملات مورد نظر به کودک داده شود. 2⃣ـ ارامش در حین صحبت کردن رابه کودک بیاموزید : با کودک شمرده و آرام صحبت شود و از کودک درخواست شود که آهسته و با آرامش صحبت کند. 3⃣ـ تنظیم تنفس رابه کودک بیاموزید. 4⃣ ـ حساسیت کودک رانسبت به موقعیتهایی که میتواند تشدید کننده لکنت باشد ازبین ببرید. 5⃣ ـ از مکالمات تلفنی برای کاهش اضطراب مکالمه حضوری و تقویت گفتاری استفاده شود. 6⃣ـ کودک برای درست صحبت کردن تحت فشار قرار داده نشود 7⃣ـ زمانی که کودک از ناهنجاری گفتاری خویش صحبت می کند صحبت های وی قطع نشود. 8⃣ـ با محبت و علاقه با کودک رفتار شود. کودک را در آغوش گرفته ، نوازش کنید. 9⃣ـ در مواقعی که کودک دچار حالات عصبانیت و هیجان است کمتر با او صحبت شود و در آرام کردن وی تلاش شود. 0⃣1⃣ـ اگر لکنت زبان کودک شما شدید بوده یا درحال تشدیداست ویا احساس می کنید با اقدامات شما بهبودی چندانی دران حاصل نشده است به افراد متخصص مانند روانپزشکان بدنبال ان به گفتار درمان و مشاوران و روان درمان گران مراجعه نمایید. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱- ۸۸۸۳۸۱۱۹
#بیش_فعالی و #موبایل بر اساس یافته های به دست آمده از آخرین تحقیقات انجام شده، تولد نوزادان بیش فعال از مادرانی که زمان بارداری به صورت مداوم از تلفن همراه خود استفاده می کنند بسیار بیشتر از دیگران است. به گفته دانشمندان، بیش فعالی در کودکان ۵ تا ۷ ساله ای که مادرشان به هنگام بارداری یک ساعت بی وقفه یا چهار بار در فواصل زمانی مختلف از تلفن همراه استفاده می کردند ۲۸ درصد بیشتر است. این در حالی است که بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکانی که مادرانشان نسبت به استفاده از وسایل الکترونیکی حساس بوده اند به طور چشم گیری کمتر است. آنچه موجب چنین اتفاقی می شود، امواج الکتریسته و رادیویی است که در موقع استفاده از تلفن همراه ساطع می شود. ▪️ از طرف دیگر، زندگی در عصر تلفن های همراه هوشمند با صدها برنامه متنوع نگرانی از تولد نوزادانی با انواع اختلالات رفتاری و روانی مانند بیش فعالی را افزایش داده است؛ چراکه امروز دل کندن از این تلفن ها به امری بسیار سخت و دوست نداشتنی تبدیل شده است. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی – شماره مطب ۰۲۱- ۸۸۸۳۸۱۱۹
📝بحران کرونا چه تأثیری بر یادگیری مهارتهای اجتماعی کودکان گذاشته است؟ 💠 افراد در سالهای اولیه زندگی(دو تا پنجسالگی)، مهارتهای اساسی اجتماعی مانند درک دیگران، همدلی، بیان کردن نیازهای خود، حلوفصل اختلافات و مجاب کردن را یاد میگیرند.دروس مهم زندگی، از طریق تعامل واقعی با همسالاندروس مهم زندگی، از طریق تعامل واقعی با همسالان و نهتنها، خواهر، برادر، والدین و یا صفحات نمایشی آموخته میشود. از منظر مغزی، این نوع دروس عملی باید در پنجره محدوده رشدی، که حدود پنجسالگی بسته میشود، یاد گرفته شود. 💠نوزادان قبل از یادگیری صحبت کردن، شروع به درک دیگران میکنند. یادگیری عملی، متکی به تعامل فیزیکی با افراد و دیگر موارد است و در سالهای بعد چند برابر میشود و از دست رفتن آن، ممکن است که دانشآموزان را به عقب برگرداند. 💠یادگیری اجتماعی در کودکان معمولا در یک گروه اتفاق میافتد، سنت دیرینه آلمانی بر این موضوع تاکید دارد که افراد در کودکی میتوانند برای شرایط چالشبرانگیز آماده شوند.محققان اظهار کردند: کار کودکان، بازی کردن است، زمانی که آنها حرکت میکنند، مغزشان بهتر کار میکند. 💠جهان به طرز شگفتآوری پیشرفت کرده است، اما مغز تفاوت چندانی با اجداد دوران گذشته نکرده است. مغز انسانها، هنوز شبیه اجدادشان در دوران عصر حجر است؛ افراد در آن دوران تمایل طبیعی به معاشرت داشتند، بهخصوص در سالهای اولیه که بخش عمدهای از انعطافپذیری مغز ایجاد میشود.شواهد بسیاری از دهههای گذشته نشان داده است که کودکان کمتر از سه سال نمیتوانند از تلویزیون آموزش ببینند و تعامل یکبهیک، با آن داشته باشند. 💠مطالعات مرتبط با خانوادههایی که تلویزیون را در دسترس کودکان کم سن قرار دادند، نشان داد که این کودک با تاخیر در رشد گفتاری و زبانی مواجه شدند.از آنجا که قرار گرفتن مکرر در معرض صفحات نمایشی بر درک و توجه کودکان تاثیرگذار است، توصیه میشود زمانی برای استفاده از فضای مجازی برای کودکان در نظر گرفته شود و این زمان برای کودکان کم سن، محدود شود. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی
چگونه رشد مغز فرزندمان را تقویت کنیم: 🍃 تا شش سالگی به بازی کردن و بعد از شش سالگی به ورزش فرزندتان اهمیت دهید 🍂 ورزش برای همه در هر سنی مفید است، حتی برای بچهها. در واقع ورزش و فعالیتهای بدنی منظم، یک راه ساده اما بسیار مهم برای رشد مغز کودک در سنین اولیهی اوست. 🍃 ورزش کردن باعث تقویت حافظه و بهبود قابلیتهای یادگیری شده و از ریسک ضعفهای شناختی و زوال عقل در مراحل بعدی زندگی میکاهد. 🍂 همچنین ورزش به جریان خون و اکسیژن رسانی به مغز کمک میکند و کودک شما از سلامت جسمی و روحی و ادراکی بهتری برخوردار خواهد شد. 🍃 کودکانی که از لحاظ جسمی فعال و متناسب هستند، هیپوکامپوس بزرگتری داشته و از نظر حافظه نیز عملکرد بهتری دارند. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی
ترفند مهم در مقابل لجبازی کودکان… بخندونیمشون: وقتی که بچه ها میخندن، هم فکرشون مشغول میشه و هم دفاعشون میشکنه… خاطره از کودکیشون: بهترین روش برای حواس پرتی و سرگرم کردن کودکمون در مواقع ضروری داستان گفتنه، حتی اگه ساختگی باشد… مثلا یهو بگید: میدونی کوچولو بودی چطوری فلان کارو میکردی؟ یه راز بگین: صداتو آرومتر کن و بگو: مامانی من میخوام بهت یه راز بگم میخوای بشنوی؟ وقتی که اون با سر بله گفت بغلش کنید و یه رازِ کوچیک بهش بگید و اونو هنراه خودتون کنید… یهو تغییر صدا بدین: برای این که اون لحظه دست از لجبازی برداره، صداتونو تغییر بدین، مثلا مثل پیرزن های بی دندون حرف بزنین، یا با لهجه های مختلف و بچه گونه حرف بزنید… از نکات مثبتش تعریف کنید: یهویی بگید واااای این لباسی که پوشیدی چقدر بهت میاد؛ وااای چیکار کردی امروز اینقدر جذاب شدی؛ اینجوری کلاً حواسشو از لجبازی پرت میکنی…
نوشتن عبارت است از تبدیل اصوات گفتاری به نماد های نوشتاری 💥 مهارتهای پیش نیاز در ایجاد نوشتن 1- اولین زمینه تشخیص تفاوت و تشابه در زمینه بینایی و شنوایی است . برای اینکه کودک بتواند شکل حروف و کلمات یا صدای آن ها را تشخیص دهد باید تمریناتی جهت تشخیص تفاوت بین اشکال و صدا به کودک داده شود و همچنین تقویت حافظه دیداری و شنیداری باید کار شود. 2- جهت یابی توانایی تشخیص راست و چپ اشیا نسبت به یکدیگر در فضاست که ناشی از تشخیص جوانب چپ و راست و انتقال آن به فضای بیرون است. در زمینه سازی برای خواندن و نوشتن کودک باید بیاموزد که از راست به چپ بخواند و بنویسد و صدای اول و آخر کلمات را تشخیص دهد ، موقعیت مکانی حروف و نقطه ها را دریابد و برای رسیدن به اهداف فوق تمرینات زیر لازم است👇 شناخت و آموزش مفاهیم : بالا – پایین ، داخل- خارج ، راست- چپ، زیر – رو ، عقب- جلو، اول- آخر 3- ارتباط کل و جزء کودک باید درک کند که کلمه مجموعهای است از صداها و این صداها نیز دارای نشانه های قراردادی یا همان حروف می باشند. تمرینات درک ارتباط اجزا با یک مجموعه 👇 تشخیص اجزای یک تصویر جور کردن پازل چند تکه ای تشخیص نقص تصاویر ساختن طرح با اجزا همانند الگو ساختن طرح با اجزا همانند خطوط (تمرینات ادراک دیداری فراستیک) پوشاندن نصف کلمه و تشخیص کلمه 4- هماهنگی چشم و دست تمرینات بهبود هماهنگی چشم و دست👇 مچاله کردن کاغذ فشار دادن اسفنج نرم و اسباببازیهای نرم بازی با خمیر بازی ریختن اشیا داخل جعبه و بیرون ریختن آن باز و بسته کردن درب بطری باز و بسته کردن پیچ و مهره تا کردن کاغذ چیدن مکعب های روی هم ورق زدن کتاب جاسازی کردن اشکال هندسی باز و بسته کردن قفل و کلید تراشیدن مداد بریدن کاغذ با قیچی منگنه زدن کتاب نخ کردن سوزن پلاستیکی باز و بسته کردن زیپ نخ کردن مهره ها باز و بسته کردن دست و انگشتان گیره زدن به لباس های روی بند یا اشکال هندسی خاراندن اعضای بدن باهر دو #دست یا یک دست نور انداختن روی نقطه یا شی خاص با چراغ قوه تایپ حروف و کلمات با #صفحه کلید کامپیوتر جدا کردن حبوبات مانند نخود و لوبیا از هم کپی طرح یا نقشه الگو حرکت حلقه از یک سمت به سمت دیگر بازی توپ و سبد و…. نگارنده : سرکار خانم شیما وفا – متخصص روانشناسی تربیتی
نه گفتن یکی از مهارتهای اجتماعی است که کودکان باید یاد بگیرند، و نه شنیدن به موقع به کودک باعث رشد شناختی او میشود. به عنوان والد لازم است کودکمان را با مفهوم نه گفتن و نه شنیدن اشنا کنیم . تحقیقات انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که هر چقدر نه گفتن برایمان دشوارتر باشد احتمال اینکه به اضطراب، فرسودگی شغلی و حتی افسردگی دچار شویم، بیشتر می شود . همه ی این عوامل باعث کاهش اعتماد به نفس در ما خواهند شد. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند به خوبی می دانند که “نه” گفتن، به نفع آنهاست. این افراد چنان عزت نفسی دارند که مخالفت خود را به وضوح بیان می کنند. وقتی زمان نه گفتن فرا می رسد، آنها از جملاتی مانند “فکر نمی کنم بتوانم انجام دهم” یا “شک دارم” استفاده نمی کنند. این افراد با اعتماد به نفس “نه” می گویند زیرا می دانند نه گفتن به یک تعهد جدید، احترام به تعهدات فعلی شان است و به آنها فرصت می دهد تا با خیال راحت، وظایف قبلی شان را انجام دهند. واژه «نه» را به جا و کم اما قاطع خرج کنید به کودک تان یاد دهید که گفتن «نه» به معنای زیر سوال بردن شخصیت او و تصمیم هایش نیست بلکه تنها به معنای داشتن نظری متفاوت است و برایش با رفتارتان روشن کنید، «نه» گفتن و نه شنیدن قرار نیست هیچ آسیبی به رابطه شما بزند. کودکی که در جریان این معادلات ساده روزمره، مهارت«نه» گفتن را یاد می گیرد، در سال های جوانی می تواند به خواسته دوستی که به او سیگار تعارف می کند، بدون ترس از قطع شدن رابطه اش، نه بگوید و به توقع های نابه جای همسرش در سال های بعد بدون ترس از به خطر افتادن زندگی مشترکش جواب منفی بدهد. از گفتن كلمه ى «نه» نترسيد. وقتى كه بچه اى چيزى از شما درخواست مى كند كه به هر دليل نمى خواهيد به او جواب مثبت بدهيد، بدون هراس به او «نه» بگوييد! البته دليل آن را هم بگوييد. براى او تشريح كنيد كه چرا نمى تواند آن وسيله را داشته باشد. موضوع را به فرزندتان بگوييد. كودكان بايد درك كنند كه هر چيز را كه دلشان بخواهد نمى توانند داشته باشند. یکی از عوامل اصلی و مهم در شکلگیری لجبازی کودکان، “اقتدار نداشتن والدین” است. والدینی که به کودکان خود ‘نه’ میگویند ولی با خواهشها و اصرارهای کودکشان از حرفشان کوتاه میآیند به مرور زمان به فرزندشان آموزش میدهند که: «برای خواستههایت پافشاری بیشتری داشته باش تا ما را تسلیم کنی!» اگر قبل از آنکه به فرزندتان ‘نه بگویید’ ، فکر کنید که آیا این ‘نه گفتن’ منطقی هست یا خیر ، درمقابل اصرارها و التماسهای فرزندتان مصممتر خواهید بود؛ در صورت زیاد شدن دفعات ‘نه گفتن’ احتمال آنکه از حرفتان کوتاه بیایید بیشتر خواهد شد و درنتیجهی اقتدار نداشتن شما، لجبازی در کودکتان تقویت خواهد شد. اموزش نه شنیدن به کودک ابتدا خودتان نه گفتن صحیح را بیاموزید. به یاد داشته باشید زمانی که چیزی را به کودک آموزش می دهید، باید خود به آن عمل نمایید، در غیر این صورت تاثیر آموزشی آن از بین می رود. بنابراین قبل از هر چیز کمی بر روی مهارت «نه» گفتن خود تمرین کنید. در مقابل چیزهایی که برای ما حس لذت و خوشایندی ایجاد می کنند، به دلیل رودربایستی یا شرم «نه» می گوییم. گاهی میتوان به جای نه گفتن های تکراری از حق انتخاب دادن، استفاده کرد. کودکان زیر هفت سال دوست دارند احساس استقلال داشته باشند. به جای رد کردن کامل خواسته او هنگامی که پیش از غذا یک تکه شکلات درخواست می کند، به او یک تکه سیب یا انگور پیشنهاد کنید. یا اجازه دهید شکلات مورد نظر خود را انتخاب کند اما بعد از ناهار بخورد. اگر کودک اصرار دارد لباس نامناسب فصل بپوشد، به او حق انتخاب بین دو نوع لباس مناسب را بدهید. البته مسلما این حق انتخاب ها باعث خوشحالی فرزند شما نمی شود اما یاد می گیرد باید بین آنها یکی را انتخاب کند. مراقبت کردن از کودک به اندازه ی صرف وقت برای تربیت اهمیت دارد.برای مراقبت بهتر از کودکان مجبوریم محدودیت هایی را در نظر بگیریم. بیشتر والدین گمان میکنند گفتن کلمه” نه” برای ایجاد محدودیت به رابطه ی نزدیک آنها با کودک صدمه میزند در حالیکه تنها با ایجاد محدودیت است که میتوان به رشد شخصیت او کمک کرد و از بسیاری خطرات او را حفظ نمود. قاطعیت ، زیر بنای نه گفتن در مخالفت هاي خود با كودك ، دقت داشته باشيد كه پاي « نه گفتن » خود بايستيد تا كودك تصميمات شما را جدي بگيرد. جديت شما، آرامش و امنيت را براي كودك به ارمغان مي اورد. البته منظور ما از قاطعيت به موقع، بدون خشونت و دیکتاتوری است. در تربيت او كم نه بگویيد اما محكم بگویید. اگر نمی خواهید کودکتان قربانی زورگویی دیگران شود، از همین امروز به او مهارت نه گفتن را آموزش دهید. برای اینکه کودکتان «نه» گفتن را یاد بگیرد، باید از خانه شروع کنید. اگر شما همیشه فرزندتان را مجبور به اطاعت کردن از خواسته هایتان میکنید و به محض دیدن واکنش منفی او، عصبانی و پرخاشگر میشوید، نباید انتظار داشته باشید کودکتان به همکلاسی که میخواهد خوراکی هایش را از او بگیرد، نه بگوید و در آینده در برابر خواسته های غیرمنطقی دوستانش مقاومت کند. چند روش برای نه گفتن به کودک: ۱)حواس کودکتان را پرت کنید. وقتی در حال انجام کار اشتباهی است به او بگویید : بیا یک کار جدید کنیم یا بگویید: بیا ببین دارم چه کار میکنم! ۲)فقط وقتی کودکتان در حال صدمه زدن به خود یا دیگری بود به او نه بگویید و از او بخواهید کاری را انجام ندهد. ۳)از افعال مثبت استفاده کنید. مثلا به جای اینکه بگویید با دستان خیس کتاب را ورق نزن بگویید : دست هایت را خشک کن بعد کتاب را ورق بزن ۴)محدودیت های کودک را اعلام نکنید و در عمل نشان دهید. مثلا وقتی در حال بهم ریختن کشو برای پیدا کردن یک لباس است به جای اینکه بگویید کشو را بهم نریز بگویید : بعد از کارت کشو را مرتب کن. ۵)به فرزندتان حق انتخاب دهید. به جای اینکه بگویید : نه امروز پارک نمی رویم بگویید: به جای پارک رفتن برویم دوچرخه سواری یا استخر؛ یکی را انتخاب کن ۶)قوانین را برای او از قبل مشخص کنید تا مجبور نباشید مرتب به او نه بگویید. ۷)حرف خود را عوض نکنید . فرزندتان باید یادبگیرد که نه٬ به معنی نه است و هیچ جیز نمیتواند آن را عوض کند. کودکی که با مهارت نه گفتن آشناست می داند نه گفتن، نشانه بی احترامی به دیگران و توهین به آنها نیست و همیشه دنبال موقعیتی بهتر و تصمیمی درست تر می گردد. او تنها برای راضی کردن دیگران پاسخ بله را به آنها نمی دهد و با فکر کردن به موقعیت هایی که با آنها روبه رو شده، ذهنش را پرورش می دهد. یادمان باشد نه گفتن مکرر به کودک ، مقدمه لجبازی های مکرر آن ها ست اگر مکرر به فرزندتان «نه» بگویید پس از مدتی دیگر « نه » برای او بی ارزش خواهد شد و توجهی به جواب منفی شما نخواهد کرد و یا بدتر از آن، خودش هم مکرر از واژه « نه » برای مخالفت دائمی با شما استفاده خواهد کرد. نه گفتن نیز حق کودک است کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد میگیرد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. بعنوان پدر و مادر گاهی شما مجبور میشوید که بر خلاف میل کودک رفتار کنید اما اگر کودک بتواند به اعضای خانواده نه بگوید یاد میگیرد که به من دیگران هم نه بگوید. به کودک آموزش دهید به هر کس بخواهد با بدن او کاری کند نه بگوید و اصرار یا تطمیع یا هر روش دیگری نباید نه را عوض کند.
تیکها نوعی عادت عصبی است که به صورت پلک زدن، شانه بالا انداختن، دهنکجی، تاب دادن گردن، گلو صاف کردن، عطسه یا سرفه خشک دیده میشود. این حرکات سریع هستند و به طور دائم تکرار میشوند و هنگامی بیشتر دیده میشوند که کودک تحت فشار عصبی قرار بگیرد. ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشند. علت اصلی تیک در رشد مغزی نهفته است و در کودکانی که والدین سختگیری دارند، بیشتر دیده میشود. هیچ کودکی را نباید به خاطر تیک مسخره کنیم. کاری که باید انجام دهیم، این است که محیط خانه سرشار از آرامش و شادی باشد و در آن نشانی از سختگیری، نق نق و گلایه وجود نداشته باشد. شرایط مدرسه و تحصیلی کودک را هم در شرایط مطلوبی کنترل کنیم. بیشتر تیکها اگر به آنها بیاعتنایی شود، کمکم از بین میرود. شاید یک درصد بچهها دچار تیکهایی باشند که بیشتر از یک سال درمان آن طول بکشد. این کودکان باید توسط متخصص مورد معاینه قرار بگیرند.
حال فارغ از اینکه دلیل پرخاشگری کودک چیست میتوان با رعایت موارد زیر تا حدی به کاهش پرخاشگری کودکمان کمک کرد. 1-تنبیه کودک راکاملاچه کلامی وبدنی قطع کنید. ۲-به هیچ عنوان فرزندتان را سرزنش نکنید. ۳-نقاط قوت و توانمندی های فرزندتان را هر روز مرورکنیدومرتب به او بگوییدکه تو امروز چقدر قشنگ کارهایت را انجام دادی،آفرین ۴-برنامه های خشن تلویزیون و موبایل رو به صورت کامل قطع کنید. ۵-به فرزندتان کمک کنیدتا کم کم یادبگیرد احساسات وهیجاناتش را به صورت کلامی ابراز کند و خودتان باید دراین امر پیش قدم باشید. ۶-تلاش کنید همیشه در تیم فرزندتان باشیدو با او دوستی وصمیمیت برقرار کنید.وحتی هنگام نه گفتن هم با او دوست باشید. ۷-تشویق انها به ورزش کردن ۸-گاه میتوانید دستهای کودک پرخاشگر را به مدت 15 ثانیه در دستتان گرفته و در چشمان او نگاه کنید. این رفتار باید خنثی و بدون اخم کردن باشد. از طرفی نباید کلامی بین 2 طرف رد و بدل شود. هر چند بیتوجهی میتواند موجب خاموشی رفتار پرخاشگرانه شود، اما ممکن است کودک پس از مدتی از این شیوه برای رسیدن به خواستههایش استفاده کند. بنابراین توجه به گریه او میتواند دوباره رفتار نادرست گریه کردن برای رسیدن به خواسته را در او به وجود آورد .توجه به رفتارهای پرخاشگرانه کودک میتواند موجب تثبیت آن شود بنابر این بهترین واکنش خنثی بودن است. ۹- بر رفتارها و برخوردهای خودتان دقت كنید. با شخصیت و ویژگیهای رفتاری خود آشنا شوید و اگر نیاز به بهبودی دارند، آنهارا بهبود بخشید. ۱۰-در كنار فرزند خود باشید، نه در مقابل او. این را بدانید كه هر رفتاری دلیلی دارد پس هنگام بروز رفتارهای عصبی با حفظ آرامش خود سعی كنید علت را بیابید. تلاش كنید مساله را از دریچه ذهن فرزند خود ببینید. این یك رفتار همدلانه است. با او همدلی كنید. زمان بروز خشم و عصبانیت اصلا زمان مناسبی برای نصیحت نیست. وقتی رابطه مطلوب است با فرزند خود صحبت كنید و ارتباطی صمیمانه را بین خودتان شكل دهید حالا در خلال این رابطه صمیمی بیشتر میتوانید بر او تاثیر بگذارید. ۱۱-وقتی عصبانیت و پرخاشگری بروز میكند سعی كنید با لحنی آرام و در عین حال قاطع با او صحبت كنید. این گونه خشم او نیز كنترل میشود.همچنین در برخورد با فرزندان خود چه در تشویق و چه در تنبیه، منصفانه و عادلانه برخورد كنید. اطلاعات و آگاهیهای خود را در مورد مراحل رشد فرزندان و ویژگیهای هر دوره افزایش دهید تا بهتر بتوانید با فرزند خود ارتباط برقرار كنید. ۱۲-در برخورد با کودکی که می خواهد همه چیز را با جیغ و گریه به دست آورد، به هیچ وجه نباید به جیغهای او اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغزدن یا پرخاشگری به خواستههای خود میرسد، میآموزد که این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جیغزدن فرزندان خود توجه کنند، این رفتار را در او تقویت میکنند.در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد. یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه میکنیم نه با او حرف میزنیم، فقط خودمان را مشغول می کنیم بدون اینکه با او ارتباط برقرار کنیم. این طوری کودک متوجه میشود بدون ارتباط با پدر و مادر، هیچ لذتی برایش وجود نخواهد داشت. اگر این کار را ادامه دهیم رفتار ناپسندش را ترک میکند.در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود. باید کاری کنیم که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که میتواند به پدر و مادرش نزدیک شود و با داد و فریاد به هیچ نتیجهای نمی رسد. ۱۳-زمانی که کودک پرخاشگری می کند، پدر و مادر نباید عصبانی بشوند و شروع به تنبیه یا فریاد زدن کنند.واکنش های عصبانی والدین، پرخاشگری کودک را تقویت می کند. ۱۴-در مورد کودک پرخاشگری که الگو پذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راه های دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت. اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد، بایستی کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم. در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شویم. ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی می شود. ۱۵-اگر کودک به هر دلیلی پرخاشگری را انتخاب کند، والدین نباید با پرخاشگری به او پاسخ دهند اما باید محکم باشند. مثلا اگر کودک را بغل کردهاید و او شما را میزند، بدون آنکه هیچ بحثی با او بکنید باید خیلی سریع او را زمین بگذارید یا اگر در اتاقش هستید او اسباببازیاش را به سمت شما پرت میکند، بدون اینکه گفتمان خاصی با او داشته باشید، از اتاق بیرون بروید. بیتوجهی و ترک کودک بدون حرف زدن با او نشان میدهد که نه تنها چیزی را به دست نیاورده بلکه توجه مادر را نیز از دست داده است. ۱۶- از گفتن «نه، نکن و بس کن» اجتناب کنید. این یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از بروز تندخویی در کودکان است. هرچند ممکن است دشوار باشد، اما وقتی صحبت از کنترل تندخویی فرزندتان میشود، این اساسیترین قانونی است که مهارت ویژهای در این حوزه به شما میدهد. لازم نیست که به هرچیزی بله بگویید و جواب مثبت بدهید، اما تلاش کنید از واژههای منفیای که ممکن است کودک با شنیدن آنها احساس شکست کند و تسلیم ناتوانیاش بشود، اجتناب کنید. توجه کنید که مکالمهی شما با کودکتان بر سر قشقرقی که به پاکرده نباید به یک مبارزهی قدرت بدل بشود. وقتی در این مرحله دارید با کودکتان کنار میآیید باید ملایمت و ملاطفت کمتری نشان بدهید. به جای گفتن «نه، نمیخوام تو این کارو انجام بدی،» سعی کنید بگویید «دوست دارم اون کار رو به خاطر مامان انجام بدی». ۱۷-هنگامیکه کودک پرخاشگری میکند، میتوانید با کاربرد این واژهها او را در شناخت احساساتش یاری کنید . مثلاً به او بگویید : ّ به نظر میرسد تو خستهای فکر میکنم ناراحتی چه چیزی تو را عصبانی کرده، و… به مرور کودک هم به احساسات خود شناخت پیدا میکند و هم کاربرد واژهها را یاد میگیرد و هم میتواند حس خود را به درستی در قالب کلمات بر زبان بیاورد.توانایی نام گذاری هیجان ها به آرامش و کنترل بیشتر کودک بر خود کمک می کند . بعد از اینکه کودک به این درک و فهم رسید، میتوان راههای عملی کنترل خشم را به او آموزش داد و به او یاد داد هنگام عصبانیت بهجای پرخاش و فریادزدن میتوان کارهایی انجام داد تا به نحو شایستهای عصبانیت را تخلیه کرد و تحت کنترل درآورد. کارهایی مثل توپ شوتکردن، نقاشیکشیدن روی کاغذ،آوازخواندن، موسیقی گوشکردن و انواع کارهایی که میتوان برای کنترل خشم کشف کرد و به کار برد. هروقت کودک هریک از این کارها را انجام داد، او را تشویق و تحسین کنیم. ۱۸-از بازی «پاره پاره کردن روزنامه» می توان به عنوان راهی جهت کنترل خشم کودکان دبستانی نام برد.در بازی «پاره پاره کردن روزنامه» از کودک بخواهید تا ابتدا دست راستش را بالا برده و تعهد دهد که بعد از اتمام بازی تمام کاغذپارهها را جمع میکند. سپس چندین روزنامه باطله به دهید و از او بخواهید تا به شیوهای که خودش می خواهد روزنامهها را تکه تکه کند، آنها را به هوا بریزد و با صدای بلند هورا و فریاد بکشد.دو سه دقیقه بعد، بچهها دچار تغییرات هیجانی میشوند که تأثیر آن در کنترل خشم و پرخاشگری آنها موثر است.بچهها باید در انتهای بازی کاغذهای باطله را جمع کنند. قطعا با انجام این راهکارها به خوبی می تونید اوضاع رو به سمت مثبت مدیریت کنید. اگر قبل از پرخاشگر شدن کودک موارد بالا رعایت بشه قطعا کودکی پرخاشگر نخواهید داشت. در پایان توصیه میشود، چنانچه این رفتار کودک همچنان تداوم یافت از راهنماییهای یک روانشناس متخصص در زمینه مشکلات کودکان نیز استفاده کنید
خشم و عصبانیت در کودکان نوپا تا سن ۵ سالگی رفتاری طبیعی است.در این سنین که کودک از مهارت گفتاری برخوردار نیستند؛ برای بیان احساسات و اعتراض خود، به خشم و پرخاشگری متوسل می شوند.هرچه سن کودک بیشتر شده و دایره واژگان او تکمیل می شود، رفتارهای پرخاشگرانه کمرنگ تر می شوند. در این بین والدین نقشی مؤثر در اصلاح رفتار کودک پرخاشگر دارند.معمولاً رفتارهای پرخاشگرانه با رسیدن کودک به سن مدرسه با رفتارهای مناسب تری جایگزین می شود، اما در بسیاری از موارد خشم و عصبانیت همچنان با کودک باقی می ماند. وراثت می تواند نقش در پر خاشگری کودک شما داشته باشد ، ولی عمده علت پرخاشگری کودکان عامل های بیرونی است که عبارت است از: ۱-پرخاشگری محیط وخانواده(کودک شاهد پرخاشگری وتعارض والدین است) ۲-تنبیه کلامی وتهدید(کودک مرتب تنبیه کلامی،سرزنش وتهدید می شود) ۳-کودکبرنامه تلویزیون وبازی های رایانه ای و گوشی های همراه را می بیندوانجام می دهد. کودکان به ویژه در سنین زیر هفت سال مشاهده گرها و الگوبردارهای بسیار توانمندی هستند. اگر والدین کودکان، پرخاشگری و خشونت را بروز بدهند یا کودکان فیلم و کارتن های خشونت آمیز ببینند و بازی های همراه با پرخاشگری را انجام بدهند به راحتی می توانند پرخاشگری را در رفتارهای روزمره خودشان هم نشان بدهند. از جمله دلایل پرخاشگری میتوان به موارد زیر اشاره کرد : -تداوم و عدم درمان مشكلات اضطرابي -كمبود اعتماد به نفس -عدم توانايي در كنترل موثر هيجانات و احساسات -ناتواني در بيان صحيح درد و يا حالتهاي نامساعد فيزيكي -مشكلات گفتاري -اشکالات ارتباطی و ناتوانی در برقراری تعامل صحیح و مثبت با سایرین -ناکامی های کودک -محیط های بدور از تفاهم و مسالمت -خستگی و گرسنگی -بر انگیخته شدن حس حسادت -تولد فرزند جدید -ارضای تمام خواست ها و نیاز های کودکان -ادراک اشتباه مقاصد دیگران هنگامی که کودک پرخاشگری میکند، میتوانید با کاربرد این واژهها او را در شناخت احساساتش یاری کنید . مثلاً به او بگویید : ّ به نظر میرسد تو خستهای فکر میکنم ناراحتی چه چیزی تو را عصبانی کرده، و… به مرور کودک هم به احساسات خود شناخت پیدا میکند و هم کاربرد واژهها را یاد میگیرد و هم میتواند حس خود را به درستی در قالب کلمات بر زبان بیاورد.توانایی نام گذاری هیجان ها به آرامش و کنترل بیشتر کودک بر خود کمک می کند . بعد از اینکه کودک به این درک و فهم رسید، میتوان راههای عملی کنترل خشم را به او آموزش داد و به او یاد داد هنگام عصبانیت بهجای پرخاش و فریادزدن میتوان کارهایی انجام داد تا به نحو شایستهای عصبانیت را تخلیه کرد و تحت کنترل درآورد. کارهایی مثل توپ شوتکردن، نقاشیکشیدن روی کاغذ،آوازخواندن، موسیقی گوشکردن و انواع کارهایی که میتوان برای کنترل خشم کشف کرد و به کار برد. هروقت کودک هریک از این کارها را انجام داد، او را تشویق و تحسین کنیم. از بازی «پاره پاره کردن روزنامه» می توان به عنوان راهی جهت کنترل خشم کودکان دبستانی نام برد.در بازی «پاره پاره کردن روزنامه» از کودک بخواهید تا ابتدا دست راستش را بالا برده و تعهد دهد که بعد از اتمام بازی تمام کاغذپارهها را جمع میکند. سپس چندین روزنامه باطله به دهید و از او بخواهید تا به شیوهای که خودش می خواهد روزنامهها را تکه تکه کند، آنها را به هوا بریزد و با صدای بلند هورا و فریاد بکشد.دو سه دقیقه بعد، بچهها دچار تغییرات هیجانی میشوند که تأثیر آن در کنترل خشم و پرخاشگری آنها موثر است.بچهها باید در انتهای بازی کاغذهای باطله را جمع کنند. قطعا با انجام این راهکارها به خوبی می تونید اوضاع رو به سمت مثبت مدیریت کنید. اگر قبل از پرخاشگر شدن کودک موارد بالا رعایت بشه قطعا کودکی پرخاشگر نخواهید داشت. در پایان توصیه میشود، چنانچه این رفتار کودک همچنان تداوم یافت از راهنماییهای یک روانشناس متخصص در زمینه مشکلات کودکان نیز استفاده کنید.